چرا زنان موضوع استقلال مالی را جدی نمی گیرند؟

پای صحبت خیلی از زن ها که بنشینی اکثرشان دوست دارند از نظر مالی مستقل باشند. درآمد خوبی داشته  و زنان ثروتمندی باشند. اما اگر بگویی حاضری برای یادگیری مهارتی که بشود با آن پول درآورد کتاب بخوانی، کلاس بروی یا در سمینار شرکت کنی می گویند وای این که یک دنیا کار است! اگر بگویی باید سواد مالی داشته باشی، حسابداری یاد بگیری و با سرمایه گذاری آشنا شوی می گویند اوه چه کلمات سخت و پیچیده ای، از حوصله من خارج است. زنان زیادی را می شناسم که درباره پول و سرمایه گذاری در بی خبری کامل به سر می برند.

اصلا یک اعترافی کنم برایتان. خود من هم همینطور بودم. مهندس کامپیوتری بودم که کارم با تولید و پشتیبانی نرم افزارهای حسابداری شروع شد. با این حال در برابر فهم مسایل حسابداری مقاومت می کردم. حتی نمی خواستم بدانم بدهکار کدام است بستانکار کدام. سرمایه و دارایی چه فرقی دارند. خیلی طول کشید تا فهمیدم این مفاهیم هم جذاب و شیرین هستند هم دانستنشان از نان شب واجبتر است. اصلا داشتن نان شب به دانستن همین مسایل ارتباط مستقیم دارد.

حالا یک سوال! دلیل این که دوست داریم پولدار و مستقل شویم اما برایش کاری نمی کنیم چیست؟

من فکر می کنم یک جورایی به ورزش کردن شبیه است. همه ما به خوبی از ضرورت ورزش کردن و اثرات آن بر سلامتی جسم و جانمان آگاهیم.حتی با تمام وجود دوست داریم مقداری وزن کم کنیم و خوش اندام تر باشیم. اما چند نفرمان حاضریم طی برنامه ی منظمی مثلا  سه روز در هفته ورزش کنیم ؟

حالا فرض کنید دچار یک بیماری کمی خطرناک شده ایم و دکتر گفته اگر هفته ای سه بار ورزش نکنی اتفاقات بدی در انتظارت خواهد بود. بعید می دانم باز هم برای ورزش کردن بهانه بتراشیم. چرا؟ چون جانمان در خطر است. یک چرایی مهم و جدی!

درباره پول هم باید یک دلیل محکم داشته باشیم.

تا زمانی که مطمئنیم در خانه پدری جایمان امن است و خرجمان را می دهند، یا همسری داریم که عاشقانه دوستمان دارد و تمام هزینه هایمان را می پردازد، یا صاحب شغلی هستیم که آب باریکه ای برایمان فراهم کرده است به دنبال افزایش سواد مالی و کسب درآمد نخواهیم رفت. اما اگر بفهمیم هیچ کدام آنها تضمین شده نیستند و هر لحظه ممکن است از بین بروند چه؟

بسیارند زنانی که به دلیل وابستگی مالی در ازدواج های بد مانده اند، می سوزند و می سازند اما جرات جدایی ندارند. حاضرند با مردی که آزارشان می دهد بمانند و تحمل کنند ولی از نظر مالی تامین باشند. چون راه دیگری بلد نیستند.

زنان شاغلی هم که در یک شغل نامناسب با یک مدیر بد و یک حقوق ناچیز مانده اند کم نیستند. تمام شرایط نفرت انگیز آن کار را تحمل می کنند چون راه دیگری برای تامین مالی خود نمی دانند. مهارتی هم ندارند که به آنها اعتماد به نفس ترک کار را بدهد.

سواد مالی پایین حتی در زنان کارآفرین و صاحب کسب و کار

نکته ی عجیب تری را هم در سال های اخیر تجربه کردم. حضورم در اتحادیه های صنفی و انجمن ها نشانم داد بخش نه چندان کوچکی از زنان صاحب کسب و کار هم علاقه ای به افزایش سواد مالی خود ندارند. شاید یکی از دلایل آن که درآمد کمتری نسبت به مردان صاحب کسب و کار دارند همین باشد.

عمیقا معتقدم یک مدیر با دانش مالی بالا می تواند بهروه وری شرکت و میزان سوددهی را به خوبی افزایش دهد.

به نظرم وقت آن رسیده که برای  استقلال مالی زنان  برنامه ریزی شود تا نگاهشان به پول و سرمایه گذاری عمیق تر و جدی تر شود.

0 دیدگاه در “چرا زنان موضوع استقلال مالی را جدی نمی گیرند؟افزودن → خودتان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیست + بیست =

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس